۱۰ در‌مان‌ زجرآور در قرون وسطی

در‌مان‌ زجرآور در قرون وسطی

شاید برایتان جالب باشد که بدانید در قرون وسطی چگونه بیماران را درمان می‌کردند. در این مطلب اطلاعاتی درباره در‌مان‌ زجرآور در قرون وسطی برای درمان بیماران که بی شباهت به شکنجه نبودند، می‌خوانید.

روش‌هایی که بعضی از آن‌ها هنوز منسوخ نشده‌اند. طب قرون وسطایی از درمان بواسیر با اتوی داغ تا استفاده از حجامت برای بهبود همه جور بیماری را در بر می‌گرفت. در این متن با ۱۰ روش درمانی وحشتناک در قرون وسطی آشنا می‌شوید.

۱. جراحی: بی‌ظرافت، بی‌محابا و به‌ شدت دردناک 

عمل‌های جراحی در سده‌های میانه بی‌هیچ ظرافتی و بدون احتیاط‌های لازم انجام می‌شد و به‌شدت هم دردناک بود. جراحان شناخت چندانی از آناتومی بدن انسان نداشتند و نمی‌دانستند چگونه بیمار را بی‌هوش کنند. آن‌ها هیچ نوع ماده‌ی ضدعفونی‌کننده‌ای در اختیار نداشتند تا با آن جلوی عفونت‌گرفتن زخم‌ها و بریدگی‌ها را بگیرند. قرون وسطی زمانه‌ی خوبی برای بیماران نبود، اما اگر کسی جانش را دوست می‌داشت، چاره‌ی دیگری جز سپردن خود به این طبیبان نداشت. بیماران برای اینکه از درد خود رها شوند خود را در معرض دردی شدیدتر قرار می‌دادند، و خوب‌شدن‌شان بسته به شانس و اقبال بود.

اغلب جراحان در اوایل سده‌های میانه راهب بودند، چون تنها راهبان بودند که به بهترین متون پزشکی آن زمان دسترسی داشتند، متونی که دانشمندان عرب [و مسلمان] آن‌ها را نوشته بودند. اما در سال ۱۲۱۵ میلادی، پاپ آن زمان اعلام کرد که راهبان نباید دیگر عمل جراحی انجام دهند، به‌همین‌خاطر آن‌ها به کشاورزان انواع عمل‌های جراحی را یاد دادند. کشاورزان، که به جز اخته‌کردن حیوانات هیچ سررشته‌ای از جراحی نداشتند، مجبور شدند همه نوع کار درمانی انجام دهند، از کشیدن دندان‌های دردناک و فاسد گرفته تا عمل جراجی آب مروارید.

اما در این راه موفقیت‌هایی هم به‌دست آمد. باستان‌شناسان در انگلستان جمجمه‌ای را کشف کردند که متعلق به کشاورزی در حدود سال‌های ۱۱۰۰ میلادی بود. به سر این کشاورز یک شی سنگین و محکم خورده بود. بررسی دقیق این جمجمه نشان داد که روی این فرد یک عمل جراحی نجات‌بخش انجام شده. این عمل به این صورت بوده که در جمجمه‌ی فرد بیمار سوراخی ایجاد می‌کردند و بخشی از جمجمه را برمی‌داشتند تا بتوانند استخوان‌های شکسته‌شده را بیرون بکشند. با این عمل، فشار از روی مغز این کشاورز برداشته شده و او توانسته است به زندگی خود ادامه دهد. اما دردی که او هنگام این عمل کشیده فراتر از تصور ما است! 

۲. شابیزک: ماده‌ای بیهوش‌کننده که مصرف آن ممکن بود منجر به مرگ شود 

در سده‌های میانه، تنها در مواردی که پای مرگ و زندگی در میان بود سراغ جراحی می‌رفتند. یک دلیل این امر این بود که هیچ ماده‌ی قابل اعتمادی وجود نداشت که بشود از آن برای ساکت‌کردن درد زجرآور ناشی از بریدن بدن و روند جراحی استفاده کرد. معجون‌های در‌مان‌ زجرآور در قرون وسطی که برای کاهش درد یا خواباندن بیمار هنگام جراحی استفاده می‌شد خودشان مرگبار بودند. یک نمونه از آن‌ها ترکیبی بود از آب کاهو، صفرای گراز عقیم، هزارافشان، تریاک، بنگ‌دانه، عصاره‌ی شوکران، و سرکه. این معجون را قبل از اینکه به بیمار بخورانند با شراب مخلوط می‌کردند.

لغتی که در انگلیسی میانه برای توصیف معجون بی‌هوشی استفاده می‌کردند dwale بود (تلفظ آن دوالا dwaluh است.) تنها خود عصاره‌ی شوکران می‌توانست فرد را بکشد. با اینکه این ماده‌ی بی‌هوش‌کننده فرد را به چنان خواب عمیقی می‌برد که جراح می‌توانست بدون مشکل عمل را انجام دهد، اما این ماده به‌قدری قوی بود که در بعضی موارد تنفس بیمار کامل قطع می‌شد. پاراسلسوس، پزشک قرون وسطایی اهل سویس، اولین کسی بود که از خواص بی‌هوش‌کنندگی اتر بهره برد. اتر مقبولیت گسترده‌ای پیدا نکرد و کم‌کم استفاده از آن کاهش یافت. حدود ۳۰۰ سال بعد بود که این ماده دوباره و این بار در آمریکا کشف شد. پاراسلسوس از شربت تریاک، یا تنتور افیون، نیز برای کاهش درد بیماران استفاده می‌کرد.

۳. اوراد: درمان با رسوم پاگانی و تنبیه مذهبی

 درمان‌های اوایل سده‌های میانه اغلب ترکیبی بود از پاگانیسم [آیین‌های مشرکانه‌ی پیش از مسیحیت در اروپا]، روش‌های مذهبی و روش‌های علمی. قدرت کلیسا که بیشتر شد، انجام «آیین‌های» پاگانی تبدیل به جرم و قابل مجازات شد. یکی از این جرایم قابل مجازات را در زیر بخوانید: «وقتی (شفاگر) به سمت خانه‌ای می‌رود که بیمار در آن خوابیده است، اگر در نزدیکی خانه سنگی را یافت، آن را برمی‌گرداند و به زیر آن نگاه می‌اندازد تا بفهمد چیزی در زیر آن قرار دارد یا نه. اگر در زیر سنگ کرم یا حشره یا هر چیز جنبده‌ی دیگری بود، شفاگر اطمینان می‌یابد که مریض شفا خواهد یافت.» (از کتاب اصلاح‌کننده و طبیب) به بیماران مبتلا به طاعون خیارکی می‌گفتند مراسم اعتراف به جا بیاورند، یعنی گناهان خود را به کشیش بگویند و بعد طبق نسخه‌ی کشیش دعایی بخوانند. این روش «درمانی» رایجی بود. به آن‌ها می‌گفتند اگر گناهان خود را درست اعتراف کنند، از مرگ رها خواهند شد.

۴. جراحی آب‌ مروارید: روش جانکاهی که به‌ندرت بینایی بیمار را حفظ می‌کرد 

یکی از اولین عمل‌های رفع آب‌مروارید این بود که وسیله‌ای تیز، مثل چاقو یا سوزنی بزرگ، را وارد قرنیه می‌کردند و عدسی چشم را از پوشش خود بیرون می‌کشیدند و به پایین چشم می‌فرستادند. بعداً که در اروپای قرون وسطی، طب اسلامی بیشتر مورد استفاده قرار گرفت، جراحی آب‌مروارید ارتقا پیدا کرد. در روش‌های جدیدتر، برای بیرون‌کشیدن قرنیه، با سرنگ مکش ایجاد می‌کردند. یک سرنگ فلزی توخالی را وارد سفیدی چشم می‌کردند و به کمک مکش آب‌مروارید را با موفقیت خارج می‌کردند.

۵. گرفتگی مثانه: سوند فلزی را داخل مثانه می‌کردند 

در زمانه‌ای که آنتی‌بیوتیک وجود نداشت و سیفلیس و بیماری‌های مقاربتی شایع بود، زیاد اتفاق می‌افتاد که فردی دچار احتباس ادرار در مثانه شود. اولین دفعه‌ای که از میل جراحی بول (لوله‌ای فلزی که از طریق مجرای ادرار وارد مثانه می‌شد) به عنوان در‌مان‌ زجرآور در قرون وسطی استفاده شد میانه‌های قرن چهاردهم میلادی بود. وقتی نمی‌توانستند میل جراحی را به‌راحتی وارد مثانه کنند و گرفتگی مجرا را از بین ببرند، دست به اختراع روش‌های دیگری برای ورود به مثانه می‌زدند.

بعضی از این روش‌ها واقعاً ابتکاری بودند، هرچند همه‌ی آن‌ها احتمالاً دردناک و به‌اندازه‌ی خود مشکل خطرناک بودند. در زیر می‌توانید توصیفی از روش درمان سنگ کلیه را بخوانید: «اگر در مثانه سنگی وجود دارد، به‌صورتی که در ادامه می‌آید از وجود آن مطمئن شو: از مردی قوی بخواه روی نیمکتی بنشیند و پاهایش را روی چهارپایه بگذارد. مریض روی پای او می‌نشیند. پاهای مریض با نواری به گردنش بسته می‌شود، یا آن‌ها را روی شانه‌های دستیار می‌گذارد.

طبیب جلوی مریض می‌ایستد و دو انگشت دست راستش را وارد مقعد بیمار می‌کند و با مشت چپش به شرمگاه بیمار فشار می‌آورد. انگشتان طبیب از بالا روی مثانه کار می‌کند و همه‌ی آن را می‌آزماید. اگر گلوله‌ای سفت و محکم یافت، این همان سنگ مثانه است… اگر می‌خواهی سنگ را بیرون بکشی، پیش از انجام کار دو روز سبک غذا بخور و روزه داشته باش. در روز سوم،… محل سنگ را پیدا کن، آن را تا گردن مثانه بیاور؛ آنجا، در ورودی مثانه، دو انگشت بالاتر از مقعد را با وسیله‌ای برشی طولی بده و سنگ را خارج کن.»

۶. جراحان در میدان نبرد: بیرون‌کشیدن تیر کار ناخوشایندی بود

 در سده‌های میانه، استفاده از کمان بزرگ گسترش زیادی پیدا کرد. کمان بزرگ جنگ‌افزار پرقدرتی بود که می‌توانست تیرها را به فاصله‌ی زیادی پرتاب کند. وجود کمان بزرگ در میدان‌های جنگ برای جراحان مشکلاتی جدی ایجاد کرد. آن‌ها چطور می‌توانستند تیرها را از بدن سربازان بیرون بکشند؟ سر تیرهای جنگی را لزوماً با چسب به تیر نمی‌چسباندند. برای اتصال، بیشتر از موم زنبورعسل استفاده می‌کردند. با موم می‌شد پیکان را سرجای خود محکم کرد و از تیر به‌صورت عادی استفاده کرد. اما وقتی تیر وارد بدن کسی می‌شد و می‌خواستند آن را از بدن‌اش خارج کنند، پیکان آن داخل بدن باقی می‌ماند. 

بخوانید: آپاندکتومی : درمان آپاندیس و نحوه تشخیص

یک راه‌حل این بود از قاشق تیر استفاده کنند، وسیله‌ای که طبیبی عرب، به‌نام البوکاسیس [ابوالقاسم الزهراوی]، آن را طراحی کرده بود. قاشق را داخل زخم می‌کردند، بعد سر آن را دور پیکان محکم می‌کردند و می‌کشیدند. به‌این‌ترتیب، لازم نبود برای بیرون‌کشیدن پیکان آسیب بیشتری به بدن مجروح وارد شود.
زخم‌های این‌چنینی را با داغ‌کردن نیز درمان می‌کردند. آهن گداخته از آتش را روی زخم می‌گذاشتند تا رگ‌ها و بافت‌ها را ببندد و جلوی خون‌ریزی و عفونت گرفته شود. از روش داغ‌کردن به‌خصوص موقع قطع عضو استفاده می‌کردند. تصویری مشهور از جراحان وجود دارد که به آن «مرد زخمی» می‌گویند. در این تصویر، زخم‌های مختلفی که جراح جنگی ممکن است با آن‌ها مواجه شود نشان داده شده است.

۷. رگزنی: درمانی برای تقریباً همه‌ی بیماری‌ها

 طبیبان قرون وسطایی معتقد بودند که منشاء بیماری‌های انسان زیادی مایعات در بدن است (به این مایعات خِلط یا اخلاط می‌گفتند). روش در‌مان‌ زجرآور در قرون وسطی این بود که، با خارج‌کردن مقدار زیادی خون از بدن، این اخلاط را کاهش دهند. دو تا از اصلی‌ترین شیوه‌های خون‌گیری عبارت بودند از زالواندازی و فصد. در زالواندازی، طبیب به بدن بیمار زالو (یک جور کرم مکنده‌ی خون) می‌انداخت. معمولاً زالو را به قسمتی از بدن می‌انداختند که بیماری بیش از همه بر آن اثر گذاشته بود. زالوها قبل از اینکه بیفتند مقداری از خون بیمار را می‌مکیدند.

فصد عبارت بود از بازکردن رگ، معمولاً رگ بازو، تا مقدار قابل‌توجهی از خون بیمار خارج شود. ابزاری که در فصد از آن استفاده می‌کردند «نیشتر» نام داشت، که تیغه‌ای باریک و نیم‌اینچی بود و وارد رگ می‌شد و زخمی کوچک به‌جا می‌گذاشت. خون را در ظرفی می‌ریختند که میزان خون ریخته‌شده را مشخص می‌کرد تا طبیب بداند چقدر خون از بدن بیمار رفته است. راهبان در بسیاری از صومعه‌ها از این روش درمانی به کرّات استفاده می‌کردند تا سلامت خود را حفظ کنند، حال چه ناراحتی‌ای داشتند و چه نداشتند. دوران نقاهت آن‌ها چند روزی طول می‌کشید و در این مدت آن‌ها از انجام وظایف خود معاف بودند.

۸. زایمان: به زنان می‌گفتند برای مرگ آماده شوند

 زایمان در سده‌های میانه چنان مرگبار بود که کلیسا به زنان باردار می‌گفت کفن خود را آماده و گناهان‌شان را اعتراف کنند. قابله‌ها برای کلیسا مهم بودند، چون غسل‌های تعمید اضطراری را بر عهده داشتند. قوانین کلیسای کاتولیک رومی بر قابله‌ها اعمال می‌شد. یک مثل محبوب قرون وسطایی این بود: «اگر جادوگر خوبی باشد، قابله‌ی خوبی هم می‌شود.» کلیسا، برای مقابله با جادوگری، از قابله‌ها می‌خواست تا از اسقف مجوز بگیرند و سوگند یاد کنند که هنگام کمک به زائو از جادو استفاده نمی‌کنند.

در مواقعی که کودک به‌شکلی غیرعادی در رحم مادرش قرار می‌گرفت، قابله جنین را می‌چرخاند یا تخت را تکان می‌داد تا از بیرون نحوه‌ی قرارگیری کودک را تغییر دهد. اگر کودک درون شکم مادرش می‌مرد و بیرون نمی‌آمد، با وسیله‌ای تیز اجزای بدن‌اش را در داخل رحم می‌بریدند و با یک «فشارنده» او را از رحم خارج می‌کردند. جفت باقی‌مانده در شکم را با استفاده از وزنه‌های بیرون می‌کشیدند.

۹. تنقیه: روشی قرون وسطایی برای تزریق دارو به بدن 

در قرون وسطی از تنقیه یا اماله نیز استفاده می‌کردند، به‌این‌صورت که با کمک یک ابزار، از طریق مقعهد، مایعی را داخل بدن بیمار می‌فرستادند. ابزار اماله یه لوله‌ی بلند فلزی بود که سر آن قیفی قرار داشت و مایع مربوطه را داخل این قیف می‌ریختند. سر دیگر ابزار، که نرم و بدون زبری بود و چندین سوراخ کوچک داشت، وارد بدن بیمار می‌شد. مایع را داخل قیف می‌ریختند و با استفاده از یک پیستون و پمپ‌کردن، این مایع را به داخل روده‌ی فرد بیمار می‌فرستادند.

مایعی که بیش از همه در این درمان استفاده می‌شد آب ولرم بود، هرچند گاهی ترکیباتی طبی نیز به کار می‌بردند، مثل صفرای رقیق‌شده‌ی گراز یا سرکه. در قرون ۱۶ و ۱۷، ابزار قرون وسطایی اماله کنار گذاشته شد و سرنگ‌های حبابی به میدان آمدند. در فرانسه، این درمان تاحدودی مد شد. لوئی چهاردهم در دوران سلطنتش بیش از ۲۰۰۰ بار اماله انجام داد، به‌صورتی‌که گاهی جلسه‌های دربار را به تاخیر می‌انداخت تا مراسم اماله را به جا آورد.

۱۰. بواسیر: رنج‌های باسن را با آهن داغ مرتفع می‌کردند

 در سده‌های میانه، درمان بسیاری از بیماری‌ها معمولاً همراه بود با توسل به قدیسان حامی و التماس برای دخالت الهی. یک راهب ایرلندی قرن هفتمی، به نام سنت فیاکر، قدیس حامی بیماران بواسیری بود. او به‌خاطر بیل‌زنی در باغچه‌ی خانه‌اش دچار بواسیر شد، و یک روز روی سنگی نشست که معجزه‌وار او را درمان کرد.این سنگ تا همین امروز هم باقی مانده و اثر بواسیر او نیز روی آن مشخص است. افراد زیادی به امید درمان‌شدن بیماری‌شان به همین روش به در‌مان‌ زجرآور در قرون وسطی دیدار این سنگ می‌آیند. در سده‌های میانه، اغلب به این بیماری «نفرین سنت فیاکر» می‌گفتند.

 در موارد شدیدتر ابتلا به بواسیر، طبیبان قرون وسطایی از آهن داغ‌زنی برای درمان استفاده می‌کردند. بعضی دیگر هم معتقد بودند برای درمان کافی است با ناخن آن را بگیرند و بکشند. این روش پیشنهادی بقراط، طبیب یونانی، بود.  طبیب یهودی قرن دوازدهم، ابن‌میمون، رساله‌ای هفت‌فصلی درباره‌ی بواسیر نوشت و با روش جراحی مخالفت کرد. او در این کتاب توصیه می‌کند از همان روشی استفاده شود که امروزه مورد استفاده است: استحمام نشمین.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *