فهرست مطالب
مشخصات کتاب:
نویسنده: Alice Korngold
سال انتشار: ۲۰۱۴
مقدمه: کمپانیها چگونه از حل مشکلات جهان سود میبرند؟
انفجار جمعیت، گرمایش زمین، فقر گسترده، سیستمهای آموزشی شکست خورده، نقض حقوق کارگران و بسیاری از مشکلات دیگر. جهان امروز با پدیدههای پرشماری مواجه است. چه کسی باید آنها را حل کند؟
اگر چه مدتهای مدیدی است که معتقدیم موسسات غیرانتفاعی، سازمانهای مردم نهاد و دولتها باید این کار را کنند، اگر نگاهی تازه به این مسائل کنیم به جواب جدیدی خواهیم رسید: شرکتهای چند ملیتی.
اگر از شهرت آنها به بدی در گذشته بگذریم، به این نتیجه خواهیم رسید که بهترین راه حل برای حل برخی از مهمترین مشکلات فعلی جهان هستند. آنها به میلیونها نفر دسترسی دارند، پول زیادی برای خرج کردن در اختیار داشته و مهمتر از همه اینها، حالا دیگر مشخص شده است که حل شدن مشکلات جهانی میتواند وضعیت آنها را نیز بهبود ببخشد.
این کتاب درباره این است: چگونه منافع این کمپانیها با منافع جهان همپوشانی پیدا کرده است و چگونه حل کردن مسائلی مانند انرژی سبز با ترویج و گسترش سوخت ارزان سالم میتواند ثروت همگانی از جمله ثروت شرکتها را افزایش دهد.
در این خلاصه میخوانید:
چرا دولتها و سازمانهای مردم نهاد نتوانستند مشکلات بزرگ جهان را حل کنند
چرا تعامل و پیوستن کمپانیهای بزرگ با جامعه میتواند به سود بیشتر آنها منتج شود
نایکی و اینتل چگونه از کمک به زمین سود میبرند
بخش اول
دولتها و سازمانهای مردم نهاد از حل چالش برانگیزترین مشکلات جهان عاجزند. احتمالا وقتی میخواهید سازمان یا نهادی را نام ببرید که میتواند پیچیدهترین مشکلات جهان را حل کند، از سازمانهای مردم نهاد نام میبرید اما این سازمانها مشکلاتی جدی دارند.
ابتدائا این که سازمانهای مردم نهاد در منابع کمبود دارند. این سازمانها ثروت زیادی نداشته و در حوزه منابع انسانی نیز دچار کمبودهای مختلفی در قسمتهای مختلف مالی، شبکههای اجتماعی و جمع آوری و کسب کمک هستند. آنها همچنین عمدتا بر روی داوطلبان حساب باز میکنند که ممکن است با انگیزه باشند اما لزوما با مهارت نیستند.
برای مثال سازمان مردم نهاد مادران برای مادران را در نظر بگیرید که در ابتدا کاملا موثر بود اما همزمان با رشد، مشکلاتش نیز شروع شد. آنها در نهایت موفق شدند اما فقط زمانی که کمپانی جهانی فایزر منابع انسانی و مالی و نیز فناورانه مورد نیاز را به آنها داد.
دولتها نیز معمولا در حل مشکلات جدی ناتوان هستند چرا که دچار تضاد منافع میباشند. فقط کافی است به دوجین از کنفرانسهای بین المللی فکر کنید که نتوانستند هیچ توافق جدی برای تغییر و حل مشکلات به وجود بیاورند. برای مثال کنفرانس ۲۰۱۲ ریو ۲۰ سازمان ملل برای توسعه پایدار تنها به یک توافق غیرالزام آور منجر شد.
معمولا زمانی که کشورها در این کنفرانسها دور هم جمع میشوند هر کدام سعی دارند منافع بیشتری برای خودشان و علیه دیگران کسب کنند. چرا در حالی که صنایع و تولیدات چین محور اصلی اقتصاد این کشور هستند باید تن به رعایت استانداردهای بالاتر زیست محیطی بدهد؟
دولتها همچنین معمولا هدفهای بلندمدت را قبول نمیکنند چرا که تعهدات کوتاه مدت زیادی دارند. سیاستمداران دوست دارند دوباره انتخاب شوند بنابراین به جای تمرکز بر روی پروژههای بلند مدت بر روی خواستههای کوتاه مدت رای دهندگان تمرکز میکنند.
زمانی که نرخ بیکاری بالا است احتمالا مردم از این که دولت روی تحقیقات پزشکی بلند مدت سرمایه گذاری کند خوشحال نمیشوند. آنها فقط میخواهند دولت روی چیزی سرمایه گذاری کند که موجب اشتغالشان شود.
بخش دوم
کمپانیهای جهانی بهترین گزینهها برای حل مشکلات اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی هستند. ممکن است معتقد باشید که کمپانیهای بزرگ فقط در حال تخریب جهان هستند و به مشکلات اجتماعی فکر نمیکنند. این مساله در حال تغییر است. اکنون دیگر کمپانیها در بهترین موقعیت برای پیدا کردن راه حل مشکلات زیست محبطی قرار دارند.
کمپانیها تاثیر زیادی بر جهان دارند. آنها بر زندگی بسیاری از انسانها تاثیرگدارند و با قدرت مالی بزرگی که دارند میتوانند در ایجاد و تولید سیاستها و محصولات پایدار بازسرمایهگذاری کنند.
به این مساله فکر کنید: اگر بخواهید جهان را تغییر دهید باید مردم زیادی را با خود همراه کنید. کمپانیهای بزرگ نه تنها از طریق محصولات خود با مردم زیادی در ارتباط هستند بلکه میتوانند بر تصمیمات سیاستمداران نیز تاثیر بگذارند.
برای مثال کمپانی اکولب ۴۰ هزار کارمند در ۱۷۱ کشور جهان دارد و ماشین ظرفشویی طراحی شده توسط آن تنها به میزان نیمی از مدلهای ماشین ظرفشویی معمول آب مصرف میکند.
همچنین حل مشکلات اقتصادی و زیست محیطی جهان جزو مهمترین منابع کمپانیهای بزرگ است.
مشکلات کسب و کارها و مشکلات زیست محیطی حالا دیگر پیونده خوردهاند. مشتریان معمولا محصولات کمپانیهایی را ترجیح میدهند که مراقب این مساله هستند بنابراین تولید محصولات دوستدار محیط زیست میتواند به کمپانیهای تولید کننده مزیت رقابتی دهد. این مساله میتواند به افزایش سود آنها منجر شود.
برای مثال کیمبرلی کلارک از سوی موسسه صلح سبز به عنوان امپراطور شیطانی نامگذاری شده است چرا که فیبر مورد استفادهاش را از جنگلهای شمالی کانادا کسب میکند. صلح سبز این لقب را سال ۲۰۰۹ پس گرفت چرا که کیمبرلی روش خود را تغییر داده و اعلام کرد که فیبر خود را از روش مورد تایید شورای نظارت بر جنگلها کسب خواهد کرد. این کار باعث شهرت بیشتر آنها شد و حتی فرایند استخدامشان نیز سادهتر شد. تام فالک مدیر این کمپانی اعلام کرد که این کار باعث صرفه جویی دهها میلیون دلاری این کارخانه شد.
بخش سوم
رشد اقتصادی و بهداشتی کشورهای در حال توسعه مطلوب شرکتهای بزرگ است و میتوانند به فرایند آن کمک کنند. شرکتهای بزرگ فقط برای بهبود محیط زیست مشوق ندارند بلکه منافعشان اقتصاد میکند که مردم سالم تر باشند. کمپانیهای هوشمند میدانند که اگر اقتصادهای محلی قدرتمند باشند آنها نیز در درازمدت سود خواهند کرد.
اقتصاد پایدار به جمعیت سالم و سیستم درمانی مناسب احتیاج دارد. در واقع طبق تحقیقی که سازمان جهانی بهداشت انجام داده است در کشورهای با درآمد پایین تنها ۱۷ درصد مردم بیش از ۷۰ سال عمر میکنند در حالی که این درصد در کشورهای با درآمد بالاتر ۷۱ درصد است. کشورهای با امید به زندگی پایین دارای میانگین درآمد پایینتر و اقتصاد بی ثباتتری هستند.
این مساله برای کمپانیها مهم است چرا که مردم اگر سالم نباشند نمیتوانند کار کنند. شرکتها به مشتریان و کارمندان سالم نیاز دارند بنابراین برای تقویت اقتصادهای محلی و سیستم درمانی انگیزه دارند.
حل مشکلات جهانی همچنین میتواند فرصتهای جدیدی در بازار خلق کند. جامعه ثروتمندتر و اقتصاد در حال رشد باعث عمر بیشتر مردم میشود و همین مردم به دنبال ارتقا کیفیت زندگی خود خواهند بود. آنها میتوانند کالاهای بیشتر و بیشتری بخرند که هم اقتصاد را تقویت میکند و هم کمپانیهای تولید کننده این کالاها. این مساله خود باعث سیستم درمانی بهتر میشود و این چرخه دائما خود را تقویت میکند.
به طور کلی میتوان گفت که کمپانیها در صورت پشتیبانی از اقتصاد کشورهای در حال توسعه سود زیادی خواهند برد.
برای مثال کمپانی فناوری اطلاعات و ارتباطات اریکسو یک شبکه ارتباطی پیشرفته در میانمار ایجاد کرد. کمتر از ۵ درصد مردم میانمار موبایل دارند اما ساختارهای ارتباطات موبایلی اریکسون ۷۰ هزار شغل ایجاد خواهد کرد و برخی از مطالعات نیز نشان میدهند که تولید ناخالص این کشور میتواند تا ۷.۴ درصد افزایش پیدا کند.
بخش چهارم
کمپانیها میتوانند با حفاظت از محیط زیست سود خود را افزایش دهند. موتور محرک کمپانیها سود است. به همین خاطر است که همواره روی حداکثری کردن سودشان سرمایهگذاری میکنند. اما اگر راهی وجود داشته باشد که با حفظ محیط زیست سودشان بیشتر شود چه؟
با خلاقیت و کاهش مصرف انرژی و منابع توسط کمپانیها برای تولید کالا سود آنها نیز بیشتر میشود. در واقع زمانی که بیشتر دوستدار محیط زیست باشند از نظر مالی نیز سود بیشتری میبرند.
مک کینزی اعلام کرده است که اگر کمپانیها بیشتر به سمت استفاده از انرژیهای سبز بروند میتوانند ۲۰ تا ۳۰ درصد از مصرف انرژی خود را کم کنند. هدف آنها در این زمینه با هدف زمین مشترک است چرا که اگر مصرف انرژی را کاهش دهند هم سودشان بیشتر میشود هم محیط زیست سالمتر میماند.
سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر همچنین باعث کاهش هزینهها در دراز مدت میشود. با استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر میزان وابستگی به سوخت فسیلی که گران است کاهش پیدا میکند.
سال ۲۰۱۳ اینتل با خرید ۳.۱ میلیارد کیلووات ساعت انرژی سبز که تامین کننده نیاز در آمریکا بود این کار را انجام داد. این میزان از انرژی معادل دی اکسید کربن تولید شده توسط خانههای ۳۲۰ هزار آمریکایی بود.
حل مشکلات جهانی همچنین میتواند به کمپانیها مزیت رقابتی بدهد. مشتریان، کارمندان و سرمایهگذاران شرکتهای خلاقی که حسن نیت نشان میدهند و تلاشهای خود برای رشد پایدار را شفاف میکنند ترجیح میدهند.
مطالعات موسسه مشاوره BAV نشان میدهد که برندهای کمپانیهایی که مسئولیتهای اجتماعی مختلفی را ایفا میکنند ۳۳ درصد بیشتر استفاده ، ۳۹ درصد بیشتر ترجیح داده شده و ۲۷ درصد مشتریان وفادار بیشتری دارد.
تقاضای محصولاتی که با مصرف انرژی بهینهتر تولید شداند نیز توسط مشتریان بیشتر شده بنابراین از این راه نیز میتوانند به محیط زیست کمک کنند.
اینتل یکی از شرکتهایی است که تمایل بسیاری برای مشارکت در این مساله دارد. این شرکت قصد دارد تا هزینه انرژی تولید محصولاتش را کاهش دهد. زمانی که مرکز محاسبههای سطح بالای دانشگاه اوکلاهاما تاسیس شد از پردازندههای اینتل زئون در آن استفاده شد چرا که هزینه انرژی را ۳۰ درصد کاهش میداد.
بخش پنجم
تغییرات آب و هوایی و فقر کمپانیها، امنیت و اقتصاد جهانی را تهدید میکند. مردم ساکن در کشورهای ثروتمند غربی گمان میکنند که از بحرانهای جهانی تاثیری نخواهند دید و البته به وضوج در اشتباه هستند. گرمایش جهانی به همه آسیب خواهد زد، حتی ثروتمندان ساکن در نیویورک یا بورلی هیلز.
تغییرات آب و هوایی همچنین سود و حتی موجودیت کمپانیهای بزرگ را نیز در معرض خطر قرار میدهد و به مشتریان آنها نیز آسیب میزند.
بلایای طبیعی مانند طوفان ساندی برای همه خطرناک است نه فقط کسانی که در منطقه وقوع رویداد ساکن هستند. این طوفان باعث خسارت ۵۰ میلیارد دلاری در شمال شرق آمریکا شد و برق ۸.۵ میلیون نفر را قطع کرد.
متخصصان پیش بینی میکنند با گرمتر شدن زمین طوفانهایی از این دست بیشتر خواهند شد. اگر میخواهیم جانهای دیگر را نجات دهیم و پولهایمان را در جای بهتری خرج کنیم باید در مقابل تغییرات آب و هوایی بایستیم.
تغییرات آب و هوا و فقر همچنین امنیت و اقتصاد جهان را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. فجایع طبیعی زندگی بخش زیادی از مردم را حتی در کشورهای توسعه یافته با خراب کردن خانهها، زیرساختها و تامین کنندگان مواد غذایی در معرض خطر قرار میدهد.
زمانی که زندگی مردم تهدید شود به پناهگاهها و خدمات درمانی گران نیاز دارند. آنها همچنین با گرفتار شدن در این وضعیت ناامیدی تمایل بیشتری به استفاده از خشونت پیدا خواهند کرد. این مساله میتواند به بحران پناهندگان و یا حملات تروریستی در کشورهای توسعه یافته منجر شود.
در واقع برخی از تحلیلگران بر این عقیده هستند که بهار عربی در نتیجه کمبود مواد غذایی و افزایش قیمت آنها پدید آمد که یکی از نتایج تغییرات آب و هوایی است.
البته که اکثر کسب و کارها با کم شدن امنیت صرف نظر از این که در چه منطقهای باشند،در معرض خطر قرار میگیرند. بنابراین کسب و کارها انگیزه زیادی برای مقابله با دلایل این کاهش امنیت از قبیل فقر، فجایع طبیعی و گرمایش زمین دارند.
بخش ششم
کمپانیهای به کمیته اجرا، نظارت و گزارشدهی پیرامون توسعه پایدار نیاز دارند. اولین گام برای اجرای تصمیمات مرتبط با توسعه پایدار چیست؟ اول از همه کمیته توسعه پایداری نیاز است که با روسای کمپانی و یا مدیران گرداننده آن در ارتباط باشد.
هر شرکتی یک کمیته حقوقی و مالی دارد. در این عصر نیاز است که کمیتهای برای نظارت بر انجام وظایف کمپانی در قبال جهان نیز وجود داشته باشد. مخصوصا به دلیل افزایش ریسک در این دوره از تاریخ اهمیت این مساله بیشتر شده است. همان طور که دیدیم کمک به جهان تنها انجام یک کار خوب و درست نیست بلکه میتواند به بهبود شرکت و افزایش سود آن منجر شود و جلوی فجایع زیست محیطی که میتوانند بازار شما را خراب کنند را نیز بگیرد.
این کمیته باید به اتخاذ، اجرا و نظارت بر راهبردهای توسعه پایدار کمک کند و دائما درباره این فرایند گزارش دهد و از طرف دیگر مدیران شرکت نیز باید به اهمیت آن واقف باشند.
برخی از کمپانیهای موفق مانند نایکی و یونیلور چنین کمیتههایی را راهاندازه کردهاند و هز سال ۴ بار تشکیل جلسه میدهند.
کمیته نایکی مسئولیت سنگینی دارد چرا که تنها در مورد مسائل مرتبط با مصرف انرژی این کمپانی تصمیم گیری نمیکند بلکه طیفی از مسائل مانند سیاستها و اقدامات، تنوع نژادی و مشارکتهای خیرخواهانه و نیز مسائل کارگری را نیز مد نظر دارد.
این کمیته میتواند یک دارایی ارزشمند برای هر کمپانی باشد بنابراین ارزشی که به همراه خود میآورد را دست کم نگیرید.
بخش هفتم
لزوم مشارکت و هماهنگی با سهامداران حین اجرای سیاستهای توسعه پایدار. یکی دیگر از راههایی که میتواند در رسیدن به اهداف توسعه پایدار به کمپانیها کمک کند مشارکت با سهامداران است. مشارکت با افراد بیشتر به سود کمپانی است و احتمال رسیدن هدفتان را افزایش میدهد. خواه این سهامداران مشتریان کمپانی باشند و خواه کارکنان و سرمایهگذاران و یا حتی جامعهای که اطراف کمپانی زندگی میکنند.
نظرات سهامداران همواره باید شنیده شود. چه از آنها بخواهید نظر بدهند چه خودشان بخواهند نظری ارائه کنند. بنابراین برای دوری از کشمکشها و رعایت مناقع آنها بهتر است با تشکیل شورای مشورتی سهامداران مستقیما نظر آنها را دریافت کنید.
این شورا میتواند به سهامداران اطمینان خاطر بدهد که نظراتشان جدی گرفته میشود و در راه رسیدن به اهداف توسعه پایدار آنها نیز مشارکت خواهند داشت. این شورا همچنین در پیش بینی تنشها و مشکلات احتمالی گروهها نیز میتواند نقش ایفا کند.
ریسکهای مرتبط با سهامداران یکی از بزرگترین ریسکهای غیرفنی هستند که متقیمت با کسب و کار مرتبط نمیباشند. برای مثال یک کمپانی نفتی حدود ۶.۵ میلیارد دلار به خاطر این ریسکهای غیرفنی طی بازه زمانی دوساله از دست داد که شورای مشورتی میتواند جلوی فجایعی از این دست را نیز بگیرد.
کمپانیها همچنین با افزایش مشارکت سهامداران میتوانند فروش و نیز خلاقیت خود را نیز افزایش دهند. زمانی که از کارمندان پیرامون مشکلات محیطی و اجتماعی نظر خواسته شود انگیزه بیشتری برای کار بهتر پیدا میکنند.
فراموش نکنید که با شادساختن محیط کاری و کارمندان سود بیشتری نصیب شرکت خواهد شد. خلاقیت، وفاداری به برند و فروش نیز افزایش پیدا خواهند کرد.
یک نظرسنجی هاروارد بیزنس ریویو نشان داد که در صورت اعتماد مردم به مدیریت شرکت و مشارکت فعالانه شرکت با مردم در شبکههای اجتماعی فروش نیز بیشتر خواهد شد.
بخش هشتم
کمپانیها در مسیر اهداف زیست محیطی باید با دیگر کسب و کارها و نیز سازمان های مردم نهاد همکاری کنند. همان طور که دیدیم سازمانهای مردم نهاد لزوما بهترین سازمانها برای بهتر ساختن جهان نیستند اما این مساله بدان معنی نیست که نباید در این فرایند مشارکت داشته باشند. کمپانیهای برای رسیدن به اهداف خود باید از این سازمانها نیز استفاده کنند. سازمانهای مردم نهاد و کمپانیها در صورت مشارکت با یکدیگر میتوانند نتیجهای بهتر از فعالیت تکروانه به دست بیاورند.
سازمانهای مردم نهاد میتوانند کمک زیادی به کسب و کارها کنند. قرار دادن تجربه و تخصص، شبکه افراد و افزایش اعتبار کمپانی در ذهن مشتریان و کارمندان و سرمایهداران از این قبیل است. آنها همچنین روشهای تجربه شدهای برای حل مسائل مهم زیست محیطی و اقتصادی دارند. این قابلیتها برای هر کمپانی که خواهان حل مشکلات اجتماعی است حیاتی است.
برای مثال شرکت شیمیایی داو با شرکت محافظت از طبیعت همکاری کرد و نتیجه این همکاری کاهش هزینهها و خطرات پیشروی هر دو شرکت بود. در واقع روششناسهای آنها به قدری موفق بودند که توسط چهار شرکت دیگر به کار گرفته شدند.
شرکتها تا محدوده خاصی میتوانند به تنهایی رشد کنند و پس از آن باید روی به همکاری بیاورند. کسب و کارها همچنین با همکاری یکدیگر موثرتر میشوند چرا که میتوانند تخصص، تجربه و اطلاعاتشان را با یکدیگر به اشتراک بگذارند.
موسسه گلوبال کلینتون که توسط بیل کلینتون پایه گذاری شده است یکی از نمونههای تاثیر همکاری است. این موسسه از کسب و کارها و سازمانهای مردم نهاد تشکیل شده و و با دعوت از افراد و سازمانهای موثر از سراسر جهان به بحث و بررسی پیرامون مشکلات جهان میپردازد.
این شرکت زندگی بیش از ۴۰۰ میلیون نفر در ۱۸۰ کشور را بهبود بخشیده است. زمانی که کسب و کارها و سازمانهای مردم نهاد با یکدیگر همکاری کنند میتوانند کارهای بزرگی انجام دهند.
جمع بندی
پیام اصلی کتاب:
شرکتهای بزرگ دشمن زمین نیست بلکه یکی از بهترین شرکای بالقوه آن محسوب میشوند. کمپانیهای بزرگ بهتر از سازمانهای مردم نهاد و دولتها میتوانند به ما کمک کنند. کمپانیها نه به خاطر انجام کار درست، بلکه برای افزایش سود و کاهش هزینههای خود باید با گرمایش زمین مقابله کنند. زمانی که کمپانی های به مقابله با تغییرات آب و هوایی مشغول شوند همه سود خواهند کرد.
توصیه کاربردی:
همکاری! با سازمانهای مردم نهاد و کسب و کارهای دیگر و نیز سهامداران مشارکت کنید. هر چه بیشتر با مردم و نیز مشتریان و کارمندان و جامعه اطراف خود مشارکت داشته باشید طیف وسیعتری از ایدهها و مهارتها را کسب خواهید کرد و رسیدن به اهداف سادهتر خواهد بود.