مراقبت از یک خانواده بدون مزاحمت و حواس پرتی کار سادهای نیست. تمام آن سرگرمیهای براق، پر سر و صدا – و اغلب گرانقیمت – چه نمایشگرهای ما باشند و چه چیزهای دیگر، به یک توفان حسی بزرگ منجر میشوند. تعجبآور است که تلاش برای تسهیل زندگی ما از یک صنعت کامل با مجموعهی خیرهکنندهای از روشهای ساماندهی حمایت میکند.
چگونه زندگی مان را سر و سامان دهیم
مطمئنا میتوانید سبدها و ظروف ذخیرهسازی بیشتری بخرید (و به انبوه آنها در انباری خود اضافه کنید). یا میتوانید بینظمی و اغتشاش ذهنی و فیزیکی را کاسته و فضا را برای آنچه اهمیت دارد باز کنید، آن هم به این صورت: چند “اصل خانوادگی” تعیین کنید، که هرکدام نتیجهای در پی داشته باشد. از هشت سال یش که دخترمان به دنیا آمد، این چند اصل به من و همسرم کمک کرده است تمرکزمان را به اهداف مشترک معطوف کنیم. از آنجایی که هر خانواده منحصر به فرد است، در اینجا فقط چند نکته از تجربهی خودم را برای ایده گرفتن ذکر میکنم.
اصل: قوانین را تعیین کنید
در یک دنیای بینقص، زندگی در خانه شما چه شکلی است؟ چه بازیهای ویدئویی ممنوع میشد؟ آیا بچههایتان ظرفهای خود را از سر میز برمیدارند؟ آیا اتاقهای آنها مرتب و منظم است؟ خب، شانس به شما رو کرده است! شما فرد بزرگسال خانه هستید و باید ابتکار عمل را به دست بگیرید. اگر فکر نمیکنید دختر ۷ ساله تان برای سوراخ کردن گوشهایش آمادگی ندارد، جای بحثی نمیماند. اگر میخواهید سر شام وقفهای پیش نیاید، این کار را بکنید. زمان مطالعه خانوادگی عصرگاهی را به خیره شدن روی نمایشگرها ترجیح میدهید؟ روی آن پافشاری کنید. ممکن است مقداری نق نق ، مقاومت، و حتی عصبانیت را تجربه کنید، بنابراین نکتهی مهم آن است که قوانین را بر چیزهای مهم متمرکز کنید.
اصل: چیزی را رها کنید. نتیجه: چیزی به دست آورید.
عاشق لباس هستم، خانوادهام هم همینطور. بنابراین وقتی لازم بود برای سفر به ایتالیا پول جمع کنیم، این ایده به ذهنم رسید که روزهی لباس گرفتن میتواند کمک کند مقداری پول بیشتر کنار بگذاریم. هم موافقت کردیم. تعهد ما این بود: بیشتر طول سال – بین روز کارگر و روز یادبود – هیچ لباسی نخریم، با راه گریز استفاده از ارزانسراها برای موارد اضطراری. با وجود آن که دیدن افزایش بودجهی تعطیلاتمان بسیار عالی بود، برای من دیدن از بین رفتن میل دخترم آزالیا به چیزهای مادی، رضایتبخشتر از آن بود. تقریبا دیگر چیزی نمیخواست و تنها لباس نبود. چه کسی میتواند بگوید در ذهن یک دختر ۸ ساله چه میگذرد، اما حس میکنم علاقهی او به چیزهای مادی مثل هر چیز دیگری در خانه آموخته میشود.
اصل: چیزهایی را که استفاده نمیکنید نزد خود نگه ندارید. نتیجه: سپاسگزاری
همهی ما تجربهی ناگوار تلاش برای پیدا کردن برگهی مجوز را در روز سررسید داشتهایم، که اتوبوس دارد به ایستگاه میرسد و زمان به سرعت در حال گذر است، و بعد با کپهای از وسایل پلاستیکی مواجه میشویم. این باید انگیزهی کافی برای رها کردن پروژهی سال آخر با جعبهی غلات صبحانه، پرینت دستور پختهایی که هیچ وقت درست نکردیم، و اسباب بازیهایی باشد که بچههایمان هیچ وقت به آن ها دست نزدند.
دلیلی بهتر برای پاکسازی
اما دلیل بهتری هم برای پاکسازی وجود دارد.
امیلی دیکینسون شاعر مینویسد: “چیزهایی که هرگز برنمیگردند، زیادند” و ما خوششانس نیستیم؟
به محض بیرون انداختن آن عروسک لکه گرفته دیگر باز نخواهد گشت.
احتمالا کسی دلش برای آن تنگ نمیشود.
حتی در این صورت فرصت خوبی داریم که به فرزندانمان بیاموزیم هیچ چیز همیشگی نیست.
در عوض میتوانیم از سخاوتی که داریم لذت ببریم.
بعد از آخرین پاکسازی آزالیا فریاد زد “هی میتونم اتاقمو ببینم!” و از چیزهایی که برایش باقی مانده بود لذت میبرد.
اصل: چشمتان به برگهی خودتان باشد. نتیجه: رضایت
این ترفند کوچک چندان به آن چه انجام می دهیم یا میخریم ارتباط ندارد و بیشتر تغییری درونی است که واقعا میتواند جار و جنجال ذهنمان را آرام کند. تمام دفعاتی را به خاطر بیاورید که در مورد کار، خانه، آشپزی، بچهها، و جسمتان حس خوبی داشتید– و این حس تنها با دیدن کسی که فکر میکنید خانه، جسم و … بهتری داشت از شما گرفته شد. این احساس حسادت نه تنها ما را با عدم امنیت دیوانه میکند، بلکه ممکن است واقعا گامهایی برای شبیه شدن به آن فرد برداریم (رقابت بر سر مادیات به اندازه کافی بد است اما مراقب باشید هرگز فرزندانتان را به این صورت مقایسه نکنید).
بهترین راه رضایت از زندگی
بنابراین بهترین راه برای رضایت از داشتههایمان آن است که دست از مقایسه برداریم.
وقتی متوجه میشوم با همان شیوهی آشنا در حال نگاه کردن به اطراف هستم، به خودم یادآوری میکنم که آدمها تنها چند تکه از پازل مطلوب ما نیستند.
بلکه چیزهایی کلی و ناقص هستند.
قضاوت کردن خودمان در برابر سایر اعضای خانواده یا دوستان دیوانه کننده است و واقعا زندگیمان را پیچیده میسازد.
منبع: parents