خلاصه کتاب یا غرق کار شو یا متوسط بمان: Be Obsessed Or Be Average

مشخصات کتاب

عنوان

Be Obsessed Or Be Average

نویسنده

Grant Cardone

سال انتشار

۲۰۱۶

مقدمه

تسلیم اولویت دوم در زندگی و کار نشو. بسیاری از ما این ذهنیت را داریم که پاداش سال‌ها کار سخت و وفادارانه دوران بازنشستگی خوبی است که ساعات بیکاری‌مان را به چرت زدن می‌گذرانیم. در این سناریو هیجان انگیزترین لحظات بازنشستگی زمانی است که به بازی‌های ساده می‌پردازیم اما واقعیت این گونه نیست.

 

تنها چیزی که باعث می‌شود رویا‌هایتان به واقعیت نپیوندد ترس از شکست و پذیرفته نشدن و یا نبود جاه طلبی است.

اما زمانی که غرق در کاری می‌شوید و از قدرت زیاد و شور و شوق ناشی از آن استفاده می‌کنید ترس‌های‌تان تبدیل به مزیت‌تان خواهد شد. آن زمان است که می‌توانید به پاداشی نامحدود و نیز آرزوهای بزرگ‌تان خواهید رسید.

 

در این خلاصه کتاب می‌خوانید:

 

راز موفقیت جی کی رولینگ

 

چه درسی درباره جاه طلبی از باشگاه New England Patriots می‌توانید بگیرید؟

 

چرا وجود انسان‌های متنفر از شما نشانه خوش شانسی است؟

بخش اول

غرق شوید و انرژی و توزان در زندگی‌تان را بیابید.برای شما هم بارها اتفاق افتاده که حین کار حس می‌کنید انرژی‌تان تمام شده است.زمانی که دیگر در آستانه تمام شدن انرژی‌تان هستید دو گزینه پیش روی خود دارید: یا مدت زمانی را استراحت کنید و یا غرق در آن شوید.

 

انسان‌های معمولی گزینه اول را انتخاب می‌کنند اما این گزینه شما را به جایی نخواهد رساند.اگر می‌خواهید رشد کنید و به مرحله بعدی پیشرفت برسید باید  غرق در کار و هدف‌تان باشید و همواره رو به جلو حرکت کنید.اگر این گزینه را انتخاب کنید خواهید دید که انرژی‌تان نه تنها پایان نمی‌یابد بلکه بیشتر می‌شود.

 

بنابراین اگر احساس خستگی می‌کنید خودتان و هدف‌تان را بار دیگر ارزیابی کنید.شاید از هدف‌تان دور افتاده باشید.

 

زمانی که نویسنده به سن ۴۰ سالگی رسید احساس خستگی و استرس زیادی کرد.او فهمید که دائما در حال مسافرت از این سمت آمریکا به سمت دیگر برای ارائه و سخنرانی است.یکی از روزهای تعطیلات آمریکا در کانادا سخنرانی داشت و برایش عجیب نبود که وقتی صبح از خواب بیدار شد نمی‌دانست در کدام شهر است.نویسنده آنجا بود که فهمید این سخنرانی‌ها و ارائه‌ها باعث شده که او از علاقه روحی واقعی‌اش بازبماند.او نمی‌خواست سخنران باشد بلکه قصد داشت بزرگترین فروشنده جهان باشد.

 

بعد از این که هدف و آنچه واقعا می‌خواهد واقعا به آن برسد را نوشت گویی دوباره جوان شده بود. بسیاری از مردم فکر می‌کنند غرق در هدف شدن باعث می‌شود که زندگی نامتوازن شود اما نویسنده به این نتیجه رسید که تمرکز کامل کلیدی برای پیدا کردن توازن واقعی و نیز کسب انرژی است.

 

زندگی متوازن اختصاص بخش زیادی از روز به استراحت و کارهای روزمره نیست بلکه به معنی داشتن پول و شغل دلخواه در کنار سلامتی، خانواده شاد و عزمی راسخ است.برای رسیدن به این چیزها باید لحظه به لحظه تلاش کنید و این بدون داشتن شور و شوق ناشی از غرق شدن در هدف امکان پذیر نیست.

 

با داشتن این انرژی است که می‌توانید از لحظه لحظه زندگی خود استفاده کنید و مثلا همان طور که نویسنده دوست دارد، لحظات بودن با خانواده را با بردن کودکان به باشگاه بدنسازی تلفیق کنید.

بخش دوم

غرق شدگی در هدف را به روز کنید تا انگیزه جدید بگیرید.فرض می‌کنید می‌دانید چه می‌خواهید اما نسبت به زمانی که انتظار داشتید، مدت کمتری طول کشیده است تا به هدف‌های‌تان برسید.در این مورد دیگر مساله‌تان چگونه شروع کردن نیست بلکه بحث بر سر ادامه دادن و مقاومت در برابر این حس استراحت و خوابیدن است.

 

اینجاست که غرق شدن در کار سودمند است.شغل خوب شغلی نیست که بعد از رسیدن به یک هدف بخواهید آن را ترک کنید بلکه شامل اهداف متععدی است که با اتمام هر کدام از آنها باید سراف هدف بعدی و سخت‌تر بروید.

 

شوق وسواس گونه به کار یه معنی تلاش برای بازنشسته شدن و وقت اضافی برای بازی گلف نیست بلکه هدف شما باید بسیار بالاتر و به سمت آینده‌ای نامحدود باشد.همان هدفی که جزئی از وجود شما می‌شود و هر روز به شوق آن از خواب بیدار می‌شوید.

 

برای مثال نویسنده در یک مقطع تاریخی ۱۰۰ آپارتمان داشت و به همین خاطر هدفش جاه طلبانه‌تر شد:‌ او ۵۰۰ آپارتمان می‌خواست! حالا و در سال ۲۰۱۶ او ۴۵۰۰ آپارتمان دارد.

 

چرا نباید زمانی که یک میلیون دلار کسب می‌کنید برای میلیاردر شدن برنامه ریزی کنید؟ به همه خیریه‌ها و سازمان‌های  کمک به نیازمندانی فکر کنید که می‌توانند نسل‌های بعد را خوشبخت کنند.با جاه‌طلبی‌های نامحدود انرژی روزانه‌ای پیدا می‌کنید که می‌تواند شما را به زندگی درست و مورد انتظار برساند.

اگر  بازنشسته شدن و بازی گلف را تصور کنید احتمالا هدف‌تان نیز همینقدر کم ارزش  خواهد شد و پس از آن ساعت‌های طولانی از روز را به تماشای تلویزیون و دست و پنجه نرم کردن با افسردگی اختصاص خواهید داد.

اگر نمی‌خواهید به این سرنوشت شوم دچار شوید باید اهدافی بسیار بزرگ‌تر برای خود در نظر بگیرید که در کنار رشد کاری آنها هم رشد کنند.بنابراین هرگز تسلیم نشوید و برای رسیدن به قله‌های بزرگ‌تر خود را آماده کنید.

بخش سوم

هدف بزرگ در نظر بگیرید و بعدا به جزییات فکر کنید.هیچ کس نمی‌تواند آینده را پیش بینی کند.حتی میلیاردرها نیز دقیقا نمی‌دانند چگونه میلیاردر شدند.در عوض آنها همان کاری را کردند که باید می‌کردند: هدفی ۱۰ برابر بالاتر از آنچه فکر می‌کنیم قابل انجام است در نظر می‌گرفتند و برای رسیدن به آن تلاش می‌کردند.

بنابراین انتخاب هدف‌های بزرگ و به چالش کشیدن خود برای رسیدن به آنها همواره اهمیت زیادی دارد.در همه اتفاقات بزرگ زندگی مانند ازدواج، بجه‌دارشدن و شروع اولین کار باید ابتدا شیرجه بزنید و بعد تلاش کنید که شنا کنید و زنده بمانید.

همین قاعده برای اهداف خودتان و نیز اهداف کسب و کارتان نیز صادق است.حتی ممکن است مجبور باشید اگر برای اولین بار یک کالا را تولید می‌کنید پیش از آن که تولید شود خبر ساخت آن را بدهید.

همان طور که اپل ثابت کرده است، بسیاری از اوقات اولین بودن مهمتر از بهترین بودن است.تقریبا تمام محصولات اپل نقصان‌هایی دارند اما این شرکت می‌داند که یک ابتکار بزرگ و برجسته مهمتر از آن است که برای تست‌های دوباره دیرتر به بازار بیاید.به همین خاطر اپل یکی از بهترین برندهای تاریخ است.

یکی مثال دیگر در این زمینه تیم فوتبال  New England Patriots است.

سال ۱۹۹۵ که رابرت کرافت صاحب این تیم شد وضعیت بسیار بدی داشتند اما کرافت وعده قهرمانی داد.او از بازیکنان می‌خواست که در هر بازی و هر فصل ۱۱۰ درصد از توان خود را به کار گیرند و از آن زمان تاکنون ۵ بار قهرمان شده‌اند.

علاوه بر این محصولات مرتبط با باشگاه نیز ۳.۲ میلیارد دلار می‌ارزد.برخی از صندلی‌ها ۵۰۰ دلار و برخی از جایگاه‌ها ۵۰۰ هزار دلار فروخته می‌شود.تماشاگران نیز همانند بازیکنان باید باور کنند که تیم‌شان هر سال می‌تواند بسیار بهتر از سال قبل باشد.

همان طور که با مثال‌ها نشان دادیم، هدف گذاری ماه و اعتماد و برنامه‌ریزی برای رسیدن به آن کاری منطقی در کسب و کار است.

 

بخش چهارم

 

با ترس‌های خود مواجه شوید تا موفق شوید.باز کردن یک نامه و خواندن محتویات آن هم حس ترس دارد و هم احساس موفقیت.اما نباید اجازه دهید ترس شما را متوقف کند.ترس همراه با موفقیت جلو می‌‌آید به همین خاطر باید فهمیده و پذیرفته شود.

 

ترس معمولا در دو حالت سراغ آدم می‌آید: ترس از شکست و ترس از پذیرفته نشدن.اگر می‌خواهید موفق شوید باید با هر دو اینها مقابله کنید.

 

سال ۲۰۰۸ جی کی رولینگ در دانشگاه هاروارد سخنرانی کرد و دلیل موفق شدنش را این دانست که به اندازه کافی برای شکست خوردن شجاعت داشته است.اگر هیچ وقت شکست نخورید  هیچ وقت زندگی نخواهید کرد.

 

او از تجربه زیسته‌اش سخن می‌گفت.پیش از آن که کتاب هری پاتر از یک ناشر مجوز بگیرد ۱۲ بار با پاسخ رد مواجه شد و سرانجام ۱۲ میلیون نسخه فروخت.اگر ترس از شکست او را متوقف می‌کرد احتمالا امروز هری پاتری وجود نداشت.

 

پس جلو بروید و اجازه دهید که بترسید چرا که این ترس نشان می‌دهد در حال پیشروی هستید.اگر هیچ وقت ترسی ندارید احتمالا در همان جای همیشگی راکد شده‌اید و مانند یک ماهی بزرگ در ظرفی کوچک توان رشد بیشتر نخواهید داشت.

 

اگر حس می‌کنید که بدون رشد و تحرک شده‌اید وقت آن رسیده که به ظرف بزرگ‌تر بروید.شاید وقت تاسیس شعبه‌ای جدید در شهری دیگر رسیده یا باید در بازاری جدید وارد شوید.

 

ترس در شکست رقبا نیز سودمند است.رودر رو شد نبا ترس باعث می‌شود ذهنیتی درست داشته باشید که از نظر روانی و ذهنی مزیت محسوب می‌شود.

 

بزرگترین موفقیت نویسنده پس از بحران ۲۰۰۸ به وجود آمد.در آن زمان همه نسبت به آینده بیمناک بودند و او از همین ترس به عنوان مشوق و انگیزه‌ای برای فروش بیشتر استفاده کرد.زمانی که دیگران ترسیده بودند او جای پای خود در بازار را گسترده‌تر کرد و به نتیجه بهتری رسید.

 

بخش پنجم

 

پس انداز کردن را متوقف کنید و از پول برای رشد استفاده کنید.فارغ از این که چه ترسی دارید، موفقیت همواره با رشد سنجیده می‌شود.به همین خاطر کار هوشمندانه این است که سود و پول اضافی خود را برای گسترش کار خود صرف کنید.این کار فرصتی عالی برای تسلط بیشتر بر بازار است.این مساله همچنین بدان معنا است که خرج کردن مهمتر از پس انداز کردن است.

 

اینطور فکر کنید: پولی که استفاده نمی‌شود چندان سودمند نیست درست است؟ تنها پولی ارزشمند است که باعث می‌شود شما رشد کنید.

 

این کار باعث دادن مالیات کمتری نیز می‌شود.در حالی که به سود مالیات تعلق می‌گیرد معمولا پولی که دوباره سرمایه‌گذاری شود مالیات ندارد و همین مساله آن را باارزش‌تر می‌کند.بنابراین کار درست این است که همواره به دنبال فرصت‌های سرمایه‌گذاری و رشد باشید.کارهایی مانند گسترش بازار هدف و یا شعبه‌ای جدید در خیابانی جدید.

 

نویسنده توصیه می‌کند که ۳۰ تا ۴۰ درصد از سود خود را به سرمایه‌گذاری مجدد اختصاص دهید.

 

اما اگر این فرصت‌های سرمایه‌گذاری پیدا نشد بهترین کار هزینه این پول در تبلیغات است.سخنرانی، بازاریابی و تبلیغ در شبکه‌های اجتماعی هیچ وقت دور ریختن پول محسوب نمی‌شود.زمانی که با این تبلیغات مشهورتر شوید و برای همه شناخته‌تر باشید فرصت‌های سرمایه‌گذاری که پیش از این پیدا نمی‌شد خودشان به سراغ شما خواهند آمد.

 

در هیچ کاری نباید لشکر یک نفره باشید.مدیر بودن به معنای بردن تیم به سمت موفقیت است و معمولا با داشتن تیمی بزرگ میسر خواهد بود.مانند آمازون که ۲۰۰ هزار نفر و یا اپل و مایکروسافت که ۱۰۰ هزار کارمند دارند.

 

در حال حاضر ۷۵ درصد کمپانی‌های آمریکا لشکر یک نفره هستند و سود سالانه آنها تنها ۴۴ هزار دلار است.

 

نویسنده این نکته را در تجربه‌ای ناخوشایند فهمیده است و پس از ده سال کار تک نفره بالاخره فهمیده است که چگونه تیم داشتن می‌تواند به کسب درآمد بیشتر منجر شود.همان زمان بوده که نویسنده تیمی را استخدام می‌کند و رشد شرکت نیز شروع می‌شود.

 

بخش ششم

 

افرادی که از شما متنفر هستند سوخت حرکت شما برای رسیدن به هدف هستند. با پدیدار شدن موفقیت، مخالفان نیز پدیدار می‌شوند.این یک مساله طبیعی در کسب و کار است.اما از آنجا که می‌توانید در مورد منتقدان و رقبای خود حدس بزنید توان آماده شدن در برابر آنها را نیز خواهید داشت.شبکه‌های اجتماعی زمینی بزرگ برای کارهای منتقدان و نفرت‌پراکنان فراهم کرده است اما نه تنها نباید برای ساکت کردن آنها تلاش کنید بلکه از این که توجه را سمت شما جلب می‌کنند باید متشکر باشید.

 

این طور فکر کنید: هر چه مخالفان شما بیشتر شوند شما موفق‌تر شده‌اید.

 

یک جمله‌ قدیمی وجود دارد که معتقد است هیچ چیز مانند تبلیغات بد نیست.در این مورد مخالفان شما همان تبلیغات رایگان برای شما محسوب می‌شود.زمانی از شما انتقاد می‌کنند که شما را پیشرو بازار بدانند.هیچ کس به کسب و کار بدون اثرگذاری کاری ندارد.ترول‌ها و منتقدان سفت و سخت تنها سراغ سراغ کسب و کارهای موفق خواهند رفت.

 

بگذارید به گونه‌ای دیگر بگویم: اگر یک میلیون کاربر توییتر از شما انتقاد کنند احتمالا رییس جمهور بعدی خواهید بود.

 

این مخالفان ما را قوی‌تر هم می‌کنند.به همه کسانی که پیش از این به شما حمله کرده‌اند فکر کنید.چه خوب چه بد، بخشی از شخصیت فعلی شما در نتیجه این حملات بوده است.

 

چه یک جوک یا کنایه هم‌کلاسی‌ها در دبیرستان، چه متصدی بانکی که با وام شما موافقت نکرد، ترولی که شما را خوک سرمایه‌داری خوانده بود همگی ممکن است ممکن ناراحتی شما شده باشد اما پوست شما را کلفت‌تر کرده و باعث شده است انرژی بیشتری پیدا کنید تا بتوانید ثابت کنید اشتباه می‌کنند.ممکن است حمله مخالفان و منتقدان حتی باعث  شود که بتوانید محصول خود را بهتر کنید.

 

تنها مخالفان نیستند که می‌توانند میان شما و غرق شدن در هدف‌تان قرار بگیرند بلکه گاهی اوقات اعضای تیم شما می‌توانند شما را از رسیدن به هدف بازدارند.در قسمت بعدی درباره این که چگونه می‌توانید تیم‌تان را برای غرق شدن در هدف مدیریت کنید سخن می‌گوییم.

 

بخش هفتم

 

بهترین تیم ممکن را داشته باشید.برای این که سود کسب کنید ترجیح می‌دهید خوب به نظر برسید یا اثرگذار؟ خوشبختانه مورد دوم را انتخاب می‌کنید چرا که در کسب و کار، گاه و بیگاه برای این که بتوانید سود کسب کنید، مدیریت خود را داشته باشید و کارکنان را در مسیر درست نگاه دارید باید تصمیماتی بگیرید که خوشایند نیست.

 

بهترین راه برای کنترل کارمندان و کسب و کار این است که به معنی واقعی کلمه حواستان به مکالمات باشد.

 

همه افراد تیم باید بدانند که شما دائما در حال گوش دادن و مشاهده اوضاع هستید.این بدان معنی است که شما تماس‌های فروش آنها را می‌شنوید تا بدانید در فروش و متقاعد کردن طرف مقابل به اندازه خود شما پیشرو و با انرژی هستند یا خیر.

 

اگر کارمند شما استانداردها را رعایت نکرد و یا با مشتری شما برخورد مناسبی نشد، صحبت با او برای برگشتن به مسیر منطقی کار کاملا قابل قبول است.

 

راه‌های دیگری وجود دارد که تیم شما بفهمد ارزش کار خوب را می‌دانید و به همه جنبه‌های کار توجه دارید.

 

نویسنده پیشنهاد می‌کند  برای کارمندانی که تمام تلاش خود برای انجام کارها به بهترین نحوه را به کار می‌گیرند پیام تشکر بفرستید.حتی اگر هزاران مایل از محل کار دور باشد ویدئویی ضبط کرده و برای تیم خود ارسال می‌کند.پیام‌هایی از این دست می‌تواند تعهد کاری را افزایش دهد.اما زمانی که به اخراج و یا استخدام می‌رسید باید بی‌رحمانه عمل کنید.

 

به یاد داشته باشید که بعد از استخدام فرد قراردادی منعقد خواهد شد: شما با کارمند به خوبی رفتار کرده و حقوق او را می‌دهید در حالی که او نیز باید طبق استانداردهای مشخص شده کار خود را انجام دهد.بنابراین زمانی که کارمند شما نمی‌تواند طبق استانداردهای مشخص شده کار کند و به مانعی در کار تبدیل شده است نباید از اخراج او و جایگزین کردن با فردی مناسب ابا داشته باشید.

 

امروزه دیگر کسی انتظار ندارد ۵۰ سال یک شغل داشته باشد.بسیاری از افراد انتظار این را دارند که در طول عمر کاری خود چند شغل داشته باشند.مخصوصا جوان‌ها می‌دانند که چگونه از قراردادهای کوتاه مدت کاری بهره ببرند.

 

اگر می‌خواهید در کار موفق باشید باید تیمی بسازید که مانند شما نسبت به کار شوق و تمرکز داشته باشند.

 

بخش نهایی

 

پیام اصلی کتاب

 

استثنایی بودن به معنی داشتن ذهنیتی رشد یافته است.برای این که بتوانید موفق شوید باید اهداف بزرگی برای خود یا کمپانی خود قرار دهید که در نگاه اول غیرممکن هستند.اما این اهداف بزرگ انگیزه‌ای برای محیط کاری خسته‌ است که شما را به سمت اهداف استثنایی می‌برند.

 

توصیه کاربردی

وقت‌تان را صرف کارهایی که شما را غرق در کار نمی‌کند نکنید.

نگذارید زمانی که می‌توانید صرف رسیدن به رویاهای‌تان کنید با کارهای روزمره تلف شود.در این که یک فرد برای تمیز کردن خانه یا غذاپختن استخدام کنید شک نکنید.کارهای بهتری از تمیزکاری و غذا پختن وجود دارند که هم مهارت آن را دارید و هم شما را رو به جلو خواهد برد.

مطالب مرتبط