فهرست مطالب
مشخصات کتاب
عنوان:
Accounting Made Simple: Accounting Explained in 100 Pages Or Less
نویسنده:
Mike Piper
سال انتشار:
۲۰۱۳
مقدمه
تا به حال شده با نگاه به تراکنشهای حساب تجاری یا کاری خود تصور کنید در حال نگاه کردن به یک کتیبه با خط میخی هستید که چیزی از آن نمیفهمید؟ یا این که با خود گفتهاید اگر یک دیکشنری توضیح کامل حسابداری وجود داشت شاید کمی از این اعداد سردر میآوردم!
این خلاصه در مورد مفاهیم بنیادی حسابداری است. چرا باید این مفاهیم را بیاموزید؟ چون حسابداری عملا مهمترین راه برای پردازش اطلاعات مالی کسب و کارتان است. حسابداری در واقع ثبت، پردازش، برنامهریزی و سپس راه کنترل تراکنشهای تجاری شما است.
بگذریم که اگر بتوانید مفاهم حسابداری را بیاموزید، خواهید فهمید که کسب و کارتان از نظر مالی واقعا چقدر سالم است و کجا باید خرج کرده و کجا باید پسانداز کنید.
در این خلاصه کتاب میخوانید:
چگونه حقوق صاحبان سهام را به راحتی محاسبه کنید.
یک دستفروش چگونه میتواند حسابداری انجام دهد؟
چگونه سود گوگل را با سود خودتان مقایسه کنید.
بخش اول
ابتداییترین کار حسابداری محاسبه وضعیت مالی کسب و کار بر مبنای اموال و دارایی، تعهدات و حقوق صاحبان سهام است.
ممکن است در نگاه اول حسابداری رازآلود و غیرقابل دستیابی باشد. اما اینطور نیست و ستونهای محاسبه از قواعدی مشخص بهره میبرند که تنها لازم است آنها را رمزگشایی کنید.
بگذارید از مفاهیم پایه شروع کنیم: معادله حسابداری وضعیت کلی مالی را با بررسی این مفاهیم میسنجد:
دارایی: هر اموال، دارایی، کالا و میزان پولی که شرکت دارد.
تعهدات: همه بدهیهای شرکت مانند وامها.
حقوق صاحبان سهام: املاک و داراییهای کمپانی پس از کسر بدهیها و تعهدات.
معادله حسابداری به معنی
دارایی= تعهدات + حقوق صاحبان سهام است
همچنین میتوانید این معادله را به گونهای دیگر بنویسید:
دارایی – تعهدات = حقوق صاحبان سهام
این معادله در مورد هرکدام از کمپانیها چه بزرگ باشند چه کوچک صدق میکند. فرض کنید یک دستفروش هستید که میوه میفروشید: دارایی شما میوهها، وسیله حمل و نقل آنها و ترازویتان است که مجموعا ۱۰۰ دلار ارزش دارد. از طرفی بابت خرید ماشین یا وسیله حمل میوهها ۶۰ دلار وام گرفتهاید که در زمره تعهدات محسوب میشوند. در این صورت حقوق صاحبان سهام در مورد شما ۴۰ دلار است.
شما میتواند هنگام خرید خانه نیز از این معادله استفاده کنید. اگر قرار باشد خانهای ۳۰۰ هزار دلاری بخرید احتمالا نمیتوانید همه پول را یکجا پرداخت کنید بنابراین ۲۳۰ هزار دلار وام میگیرید. در این صورت حقوق صاحبان سهام در مورد شما ۷۰ هزار دلار میشود. چند سال بعد که ۳۰ هزاردلار از وام را پس دهید حقوق صاحب سهام به ۱۰۰ هزار دلار افزایش پیدا میکند.
به یاد داشته باشید که تعهدات شما دارایی دیگران محسوب میشود. در این مثال مبلغ وام برای شما جزو تعهدات و برای بانک جزو دارایی محاسبه میشود.
بخش دوم
معادله حسابداری پایه ترازنامه شما است. همان طور که خواندیم معادله حسابداری جزو پایههای این کار است اما نقش مهمتری را نیز بر عهده دارد و آن هم مبنای ترازنامه است. ترازنامه هسته اصلی وضعیت مالی شما است که با استفاده از تعهدات، دارایی و حقوق صاحبان سهام وضعیت مالی کمپانی یا شرکت را در هر لحظهای نشان میدهد.
ترازنامه شامل پول یا معادل پول، کالاهای تولید شده، حسابهای در دسترس و اموال، زمینها و تجهیزات است. معادل پول یعنی پولی که در آینده نزدیک به دست شما خواهد رسید.
بنابراین برای مثال دستفروش ترازنامه شما شامل این موارد است:
پس انداز یا پولی که در حساب جاری است، سرمایهگذاری نزدیک به سوددهی مانند سرمایه گذاری در یک باغ میوه، میوهها، پیش پرداخت یکی از مشتریان برای میوههای مهمانی هفته آینده و ترازو و موارد مشابه است.
تعهدات به معنی وام و یا بدهی به بانک یا مزرعهدار و موارد مشابه است.
در نهایت نیز سود انباشه و سهام عادی جزو حقوق صاحبان سهام محسوب میشود. ذخیره ۱۵ دلاری برای خرید ترازوی جدید یا همه درآمدهایی که بین سهامداران احتمالی تقسیم نشدهاند جزو این موارد هستند.
بنابراین تراز مالی شبیه چنین چیزی است:
دارایی:
پول و معادل پول: ۱۵ دلار
کالا: ۳۰ دلار
حسابهای در دسترس: ۵ دلار
اموال، زمین و تجهیزات: ۵۰ دلار
مجموع: ۱۰۰ دلار
تعهدات:
وام: ۲۰ دلار
بدهی: ۴۰ دلار
مجموع: ۶۰ دلار
حقوق صاحبان سهام:
سهام عادی: ۱۵ دلار
سود انباشته: ۲۵ دلار
مجموع : ۴۰ دلار
همواره به خاطر داشته باشید که تعهدات به اضافه حقوق صاحبان سهام باید معادل دارایی باشد.
بخش سوم
صورت سود و زیان عملکرد مالی کارخانه طی مدت خاصی را نشان میدهد. تاکنون درباره معادله حسابداری و ترازنامه خواندیم. مورد بعدی صورت سود و زیان است. برخلاف تراز تجاری که وضعیت مالی در هر لحظه محاسبه را نشان میدهد، صورت سود و زیان وضعیت مالی طی دوره خاصی از زمان را محاسبه میکند.
محاسبه آن هم ساده است: آنچه به دست آوردهاید (درآمد) را محاسبه و خرج را از آن کم میکنید.
بگذارید مفصلتر توضیح دهم: میزان فروش به معنی درآمد است. هر آنچه که برای تولید محصولات هزینه شده است در ردیف هزینهها قرار میگیرد. اگر هزینه را از درآمد کسر کنید میزان سود خالص به دست میآید.
بگذارید با مثالی این مفهوم را روشنتر کنیم: فرض کنید میخواهید تیشرت بفروشید. ۱۰۰ تیشرت ۱۲ دلاری در ابتدای ماه تولید میکنید که هزینه صرف شده برای آن ۱۲۰۰ دلار میشود. تا پایان ماه هر کدام را ۲۵ دلار فروختهاید که مجموعا ۲۵۰۰ دلار میشود. اگر ۱۲۰۰ دلار را از ۲۵۰۰ دلار کم کنید به عدد ۱۳۰۰ میرسید که همان سود خالص است. حالا نوبت آن است که در مورد هزینهها صحبت کنیم که شامل اجاره، حقوق و دستمزد، بازاریابی و بیمه میشود. برای تولید تیشرت مکان کوچکی را اجازه کردهاید و به چند کارگر برای کار در آن پول دادهاید. احتمالا مقداری نیز هزینه تبلیغات کردهاید و در کنار همه اینها هزینه بیمه را نیز پرداخت کردهاید. جمع همه این هزینهها ۱۰۰ دلار شده است.
در گام نهایی باید این هزینهها را از سود خالص کم کنید تا عدد درآمد خالص به دست بیاید که در این مورد ۳۰۰ دلار میشود. تبریک میگویم! شما سود کردهاید. اگر این عدد منفی باشد بدان معنی است که شما در این کسب و کار ضرر کردهاید.
بخش چهارم
احتمالا عبارت صورت جریان وجوه نقد به گوشتان خورده است. این بخش نشان میدهد که چه میزان پول خرج کردهاید و چه میزان پول دریافت نمودهاید. باید علاوه بر صورت سود و زیان این بخش را نیز محاسبه کنید چرا که گاهی اوقات بین زمانی که کالا فروخته میشود و یا جنسی خریداری میشود و زمانی که پول آن پرداخت یا دریافت میگردد فاصله وجود دارد.
تصور کنید که در ماه سپتامبر برای یک مشتری بازاریابی انجام دادهاید اما تا اوایل اکتبر هنوز پولی برای آن دریافت نکردهاید. این فروش در صورت سود و زیان و نیز ترازنامه شما وارد شده است اما چون پولی تا اکتبر دریافت نکردهاید در صورت جریان وجوه نقد وارد نمیشود.
هر صورت جریان وجوه نقد به سه قسمت تقسیم میشود: فعالیتهای عملیاتی، تامین مالی و سرمایه گذاری.
وجوه مربوط به قسمت فعالیتهای عملیاتی مانند فروش کالا و خدمات، پرداخت به تامین کنندگان مواد اولیه یا کارگران، مالیات و غیره در قسمت درآمد خالص صورت سود و زیان وارد میشوند.
فعالیتهای سرمایهگذاری شامل سرمایه گذاری و داراییهای سرمایهای میشود که که زودتر از یک سال نقد نمیشوند. این بخش از صورت جریان وجوه نقد شامل مبالغی میشود که صرف خرید یا فروش دارایی سرمایهای مانند سهام شده است و یا مبالغی که بابت خرید یا فروش تجهیزات، کارخانه و یا دارایی ملکی صرف شده است.
در آخر نیز فعالیتهای تامین مالی قرار میگیرد که شامل پولهای گرفته شده یا داده شده به صاحبان کمپانی یا وامدهندگان میشود. سود سهام داده شده به سهامداران نیز در این قسمت قرار میگیرد.
پس از محاسبه همه این موارد و جمع و کسر آنها با یکدیگر افزایش خالص وجوه نقد به دست میآید که جریان وجوه نقد را نشان میدهد.
بخش پنجم
محاسبه نسبت مالی برای درک میزان سلامت مالی کسب و کار. زمانی که همه این قسمتها را محاسبه کردید باید به آنالیز آنها بپردازید. یکی از راههای آنالیز محاسبه نسبتها برای درک میزان بهینگی مالی کسب و کار است.
نسبتهای نقدینگی اولین چیزی است که باید محاسبه کنید چرا که نشان میدهد کسب و کار تا چه اندازه میتواند به تعهدات کوتاه مدت خود عمل کند. قاعده آن نیز مشخص است: هرچه بیشتر باشد بهتر است.
یکی از انواع نسبتهای نقدینگی، نسبت جاری است که که نشان میدهد شرکت شما در حال حاضر چه میزان از تعهدات خود را میتواند با داراییهای خود پرداخت کند.
نسبت جاری= داراییها فعلی تقسیم بر تعهدات جاری
فرض کنید یک کارخانه ۲۰۰ هزار دلار دارایی و ۲۰۰ هزار دلار تعهدات دارد. در این صورت نسبت جاری ۱ است و نشان میدهد که کسب و کاری نسبتا پایدار دارید.
نسبت آنی مورد بعدی است که بدترین سناریوی ممکن را تصویر میکند، زمانی که کالاها از دارایی حذف شود.
نسبت آنی= دارایی-کالاها تقسیم بر تعهدات
برای مثال اگر کارخانه شما ۱۰۰ هزار دلار کالا داشته باشد و ۲۰۰ هزار دلار دارایی با کسر این ۱۰۰ هزار دلار، ۱۰۰ هزار دلار دیگر باقی میماند. نسبت آنی در این مورد ۰.۵ میشود که نشان میدهد اگر نتوانید کالاهای خود را بفروشید و یا فروش آنها کند باشد در بازپرداخت تعهدات خود به مشکل خواهید خورد.
نسبتهای سودآوری مورد بعدی است که باید در نظر گرفته شود و سودآوری نسبت به سایز کارخانه را نشان میدهد. حتی اگر درآمد خالص نشان دهد که چه میزان سود کردهاید باز هم مقایسه رستورانی کوچک با شرکتی مانند گوگل از طریق درآمد خالص کاری بیهوده است.
بنابراین محاسبه بازده دارایی کار مفیدی است که نشان میدهد چقدر از دارایی خود بهینه استفاده میکنیم. فرمول آن نیز ساده است:
بازده دارایی= درآمد خالص تقسیم بر دارایی کل
یکی دیگر از نسبتهای کاربردی بازده بر مبنای حقوق صاحبان سهام است که مشابه مورد قبلی است با این تفاوت که به جای کل دارایی حقوق صاحبان سهام و یا سرمایه سرمایهگذاران را محاسبه میکند. فرمول آن بدین شکل است:
بازده صاحبان سهام = درآمد خالص تقسیم بر حقوق صاحبان سهام
حالا با محاسبه این اعداد و آنالیز آنها میتوانید در مورد وضعیت مالی کسب و کار خود بررسیهای لازم را انجام دهید.
بخش ششم
حسابداران با حسابداری دوطرفه همه تراکنشها را ثبت میکنند. تقریبا دیگر برای آمادهسازی صورت مالی همه چیز تکمیل است. با این حال اجازه دهید که پیش از آن درباه اصول پذیرفته شده حسابداری که بسیاری از کشورها اجرایش میکنند صحبت کنیم. شاید مهمترین مورد این دستورالعمل حسابداری دوطرفه باشد که همزمان بدهی و اعتبار را محاسبه میکند.
برای درک این مفهوم بگذارید مروری کنیم. ممکن است پیش از این در مورد حسابهای شخصی خود نیز از این حسابداری استفاده کرده باشید. زمانی که لپتاپ خریدهاید و ۱۰۰۰ دلار از حساب بانکی و یا کارت اعتباری خود هزینه نمودهاید.
در حسابداری دو طرفه برای تعادل بخشیدن به معادله حسابداری، زمانی که لپتاپ میخرید ۱۰۰۰ دلار از نقدینگی کسر میشود و ۱۰۰۰ دلار به دارایی اضافه میشود.
یکی دیگر از تفاوتهای حسابداری برای امور شخصی و حسابداری دوطرفه این است که از واژههای اعتبار و بدهی به جای افزایش و کاهش استفاده میگردد.
افزایش دارایی، بدهی و کاهش آن، اعتبار نام میگیرد. افزایش تعهدات نیز بدهی و کاهش تعهدات، اعتبار محاسبه میشوند.
حسابهای بدهی همواره ابتدا محاسبه شده و پس از آن مجموع حسابهای اعتبار. پس در واقع با خرید لپتاپ ۱۰۰۰ دلار به ارزش حساب تجهیزات دفتر اضافه شده است اما ۱۰۰۰ دلار از حساب هزینهها کسر گردیده است.
همه این موارد باید در دفتر کل مرکزی ثبت شود که مهمترین سند مالی کمپانی است. این دفتر همان چیزی است که شما برای ایجاد صورت مالی از آن استفاده میکنید.
بخش نهایی
پیام اصلی کتاب
اگر چه حسابداری در نگاه اول سخت است اما اصول سادهای برای فراگیری دارد. زمانی که این اصول را فرابگیرید میتوانید با محاسبه اسناد مالی مختلف در مورد وضعیت مالی نظر دهید.